۱۳۹۱ فروردین ۵, شنبه

بید مجنون



بید مجنون


 این چه رسمی است که بید مجنون
بامدادان به عیان
زلف بر چهر نسیم سحری می ریزد
شامگاهان به نهان
- دور از چشم نسیم
شاخه بر گردن شب آویزد

 مسعود 
۲۴ مارچ  ۲۰۱۲ 

۲ نظر:

ناشناس گفت...

خیلی با مفهومه مسعود جان.
دستت درد نکنه که مینویسی.
امیدوارم همچنان قابل خواندن شعرهای آینده ات باشم.
خیلی دلم هوای دیدارت رو کرده در تیم هورتون یانگ و سیکس تین، ولی میدونم این هفته نمی آیی، البته باید اقرار کنم که دیگه این جلسات مثل قدیم ها نیست، و یخورده شکل قومیتی به خودش گرفته . . .

همون ناشناس با چشمهای بسته، پشت دیوارهای بلند و به فاصله 200 متری از زاینده رود.

ناشناس گفت...

سلام مسعود جان
مدتی هست که منتظر رسیدن شعر جدید از تو هستم ولی ...
امیدوارم این انتظار زودتر به سر رسد و همچنان بنویسی
قربانت
ناشناس