۱۳۹۸ شهریور ۱۲, سه‌شنبه

گمشده





گمشده



کجاست آفتاب 

چرا رخی نمینمایدم 

اگر به راه دور دست کهکشان

شبانه توشه بر گرفت

چو نقطه ای اگر

بر آسمان شب نشست

چرا مرا 

به میهمانی نگاه آشنا نمی برد

چرا به چشمکی

به اوج شادمانگی 

نمی نوازدم

چو نقطه ای چرا

به کهکشان جاودانگی

کنار خود نمی نشاندم



مسعود
مرداد 1398

۱۳۹۸ شهریور ۵, سه‌شنبه

پرواز





پرواز


آهسته آمدی
وز بام صبر
بر دشت لاله خیره شدی
در سکوت غم


نرگس که در سحرگه غمگین
در خاوران به شبنم ماتم نشست
بر دامن نگاه تو زد چنگ و ماند
تا هاله ای ز پرتو رنگین کمان عشق
بر بوم و بر فشاند


در مهر بینهایت آغوش آشنا
زان بارگه، بلند
وین بوم دودمان
آهسته پر گشودی
آرام، بی صدا و سبکبار
تا اوج آسمان


مسعود
در سوگ مادر خاوران
تیر ماه 1398

۱۳۹۸ تیر ۱۲, چهارشنبه

ساقی کجاست؟









ساقی کجاست؟


امشب

گیسوی بید

این آبشار نقره که میریزد از بلندی مهتاب

در چشم  زنده رود  چرا

تابی نمی دهد؟

ساقی کجاست؟

کو لحظه های شوخی و مستی؟

در این دراز شب

دیگر چرا دهان صراحی

آوای آشنای شرابی نمی دهد؟


مسعود
1398