۱۳۹۰ اسفند ۲۶, جمعه

در بستر بیماری



در بستر بیماری

 

 بیمارم  و  در  بستر خود بی نفس امروز
تقدیر چپانده است مرا در قفس امروز
این قرص که تب می برد از بنیهء تبدار 
کرده است دهانم به غذا جمله گس امروز
نوروز بود در ره و فریاد از این تب
سوزیم در اندیشهء فریادرس امروز
ایمیل رسد از سر کارم که فلانی
شرکت شده زین ضایعه بی کاروکس امروز
تعریف ز خود می کنم و خلق به حیرت 
بر شهرت بی پایهء خود در هوس امروز
رایانه چو وا کردم و رخنامه گشودم
پیغام فروریختم از پیش و پس امروز



مسعود
۲۶ اسفند ۱۳۹۰ 

 

۲ نظر:

ناشناس گفت...

Dar bastareh beemaree chera fetadeh Masoud! ........Deleh sheer be dast aro bar bastareh deldar byaram!!!!!!!!

farhad گفت...

دلنشین و استادانه نوشته شده است

فرهاد از اصفهان