۱۳۹۵ دی ۱۳, دوشنبه

باغبان

باغبان


باغبان را چه نویدی به از این:
بوستانت پر گل
سرو های چمنت بالنده 
غنچه ها بر سمنت زیبنده
چشمه های بختت
عرصهٔ غلغلهٔ شادی آب
شبنم دوخته بر برگ گلت تابنده.



آرزویی به از این نیست که خواهندش خلق:
گر ترا نیست جز این دار و ندار
از پس اینهمه سال
وآنهمه سوختن و ساختن و سختی کار
باد گلهای تو سرزنده و تر
آشنا با نفس باد بهار.


مسعود
دیماه ۱۳۹۵

هیچ نظری موجود نیست: