کامروا با قهوه در غیبت عبدی
در هیات ما مسجد و میخانه حرام است.
ماییم همه گرد هم و قهوه به کام است
بر مجد چنین جمع ازین بنده سلام است
ماییم همه گرد هم و قهوه به کام است
هرماه سلام است وهمی قهوه به کام است
چون عبد من این بار چو هر بار خطا کرد
هم آمده و نامده ترک من و ما کرد
غم نیست چو اینگونه جفاکار مرام است
در غیبت او نیز مرا قهوه به کام است
در غیبت او نیز مرا قهوه به کام است
ماییم و توکل به علی ، مهر به عباس
بی مهر شما ها شده آسیم و اگر پاس
از صدق حسن سعد همایون جم جام است
هم شنبهء دوم بود و قهوه به کام است
هم شنبهء دوم بود و قهوه به کام است
تورج به فریدونی زرتشت و محمد
آن رهرو او پی جی و آن سرور سرمد
محمود امیر است و حمیدیش تمام است
آن یک به کاپوچینو مرا قهوه به کام است
آن یک به کاپوچینو مرا قهوه به کام است
ما متقی و مجتبی و مقتدر استیم
ما تاج سر صنعت و اهل هنر استیم
تبت به دو صد کوه به کهشیفته رام است *
در برف و یخ کوه ورا قهوه به کام است
در برف و یخ کوه ورا قهوه به کام است
باز آ و بر این جمع مکن ناز که بینی
در صدر نشانندت و یا گوشه نشینی
در صدر نشانندت و یا گوشه نشینی
گویند فلانی که در اندیشهٔ خام است
بگذر ز حریفان و ببین قهوه به کام است
بگذر ز حریفان و ببین قهوه به کام است
مسعود
آبان ۱۳۹۵
*- کنایه از رامین که در تبت به کوهنوردی مشغول است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر