صبح یلدا
قطره های باران
میزند نرم تلنگر بر آب
می فشاند به چراغانی ،
- بر آب ، حباب
جشن پیروزی صبح
بر شب تار دراز یلدا.
تا بیابم ز لب غیب زبان حالی،
می گشایم فالی،
گویدم خواجهء شیراز،
- نهان از همه کس
آشنائیم چو با گلشن راز
"طبع چون آب وغزل هاي روان ما رابس"
مسعود
٤ دی ماه ١٣٩١
بر اساس شعری از دوست عزیزم "فرهنگ"
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر