۱۳۹۱ آذر ۱۱, شنبه

تلخاب


تلخاب


در مهر ماه و بخشی از آبان ماه که این مثنوی دچار تأخیر شد. یکی از دوستان اهل ادب به اعتراض  در رخنامه مطلبی بدین مضمون نوشت:

"مدتی است از اهل ادب اثری نیست."

حق با او بود. چون اگر چه شعر "گریز مرگ" را آماده داشتم ، ولی از انتشار آن بدلیل محتوی ویژه خودداری کرده بودم. با دیدن اعتراض این دوست اهل ادب، آنرا انتشار دادم. از آنجا که متقابلا" نظری دریافت نکردم، در رخنامه نوشتم که: "اوامر مطاع گردید، لیکن اهل ادب التفاتی نفرمودند."

دوست دیگری در پاسخ نوشت که: "اهل ادب خودتی ما فقط مصرف کننده ایم."

در پاسخ این دوست عزیز می گویم:

آنان که از دایرهء اهل ادب بیرونند وقت خود به معقولات نمی گذرانند و به مقبولات بسنده می کنند. آنان که از مقبولات گذشته اند و وقت (به بطالت!) به معقولات می گذرانند، چه بخواهند چه نخواهند در این دایره اند. 

من و توهر دو در این دایره ایم و راهی به برون رفت نداریم. لیکن آنان که در این دایره نیستند نمی توانند "مصرف کننده" باشند  و باید هشدار زیر را آویزهء گوش  جان کنند:

هشدار دردمند!

"مصرف" مکن ز اهل ادب هیچ حاصلی،

چون خامه ریز سوته دلان شهد و قند نیست.

تلخاب حنظل است.


مسعود
آذر ١٣٩١

هیچ نظری موجود نیست: