۱۳۹۱ بهمن ۷, شنبه

جاودانه



جاودانه 



فرزند آب و آتش سوزان و خاک و باد!

ای خاک پای بودن تو طرف بوستان!

ای آب دیدهء سخنت طرف آبشار!

ای هرم داغ سوختنت بوی زندگی!

ای بادبان زورق هستیت سرفراز،

افراشته به باد غم انگیز اتفاق!

تو در تمام خاک،  

تو در دل نسیم،

در ذره ذره اخگر آتش،

در قطره های آب،

تو در تمام بوی گلستان معطری .

تو در تمام هستی شعرم شناوری.



فرزند آب و آتش سوزان و خاک و باد!

در ذهن بیکرانهء هستی ترانه ای،

هستی نمانده از شدنت، 

                           - هیچ نیستی.

باشندهء شونده ! 

ای آشنای جان !

تو جوهر بدون مکان و زمانه ای 

تو جاودانه ای.



مسعود

چهارم بهمن ماه ١٣٩١

هیچ نظری موجود نیست: