از هرم داغ خاطرهء آن لبان لعل
یک جرعه شعله بر دو لب هیزمم بیار
یک جو ز باغ حنجرهء لولیان مست
یک دم ز عطر تازه درو گندمم بیار
از راه راست خیر ندیدیم چون به عمر
راهی به رهنمای بسی ره گمم بیاردل تنگ وجان معذب و خاطرپریش گشت
از دیو و دد ملول شدم ، مردمم بیار
دردی به سینه دارم واین باده چاره نیست
زان بادهء دو نسل نهان در خمم بیار
تیری است نوش نوش حریفان به سینه اممسعود پرچم کاشانیتیر خلاص نیش سیه کژ دمم بیار
۲۹ اکتبر ۲۰۱۱